ماجرای تسخیر کلانتریهای شهر شیراز در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷؛ روزی که بیش از۵۰ نفر در یک روز به شهادت رسیدند
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۵۷۸۸۶
گروه استانها - پس از سالها و روزها مبارزه سرانجام در روز ۲۲ بهمن، رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی سقوط کرد در این روز شیراز دستخوش حوادث بسیاری بود. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، پس از سالها و روزها مبارزه سرانجام در روز 22 بهمن، رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سقوط کرد. در این روز تاریخی، مردم سراسر ایران به شکرانه این پیروزی بزرگ و بینظیر، به خیابانها ریختند و به جشن و شادی پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «انقلاب اسلامی در شیراز» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده بخشی از وقایع این روز را در شیراز به تصویر کشیده است. در این کتاب آمده است: از سوی کمیته هماهنگی تظاهرات از مردم شیراز خواسته شد تا در روز 22 بهمن در صحن شاهچراغ گرد آیند. از صبح روز مزبور بلندگویی در سطح شهر مردم را به اجتماع در شاهچراغ فرا میخواند. بدینترتیب درحالی که شهر بهصورت نیمه تعطیل درآمده بود، جمعیت انبوهی در حرم شاهچراغ و خیابانهای اطراف اجتماع کردند.
در این اجتماع رجبعلی طاهری به سخنرانی پرداخت. آنها علاوه بر این عدهای از مردم به ویژه جوانان حاضر در تجمع شاهچراغ را در صفوف منظم آماده کرده و درحالیکه آنان شعار: «تهران جنگ است، خاموشی ننگ است» سر میدادند، مانند رژه نظامیان پاهای خود را به زمین میکوبیدند.
از این رو راهپیمایی از حرم شاهچراغ و مسجد شهدا (نو) به طرف فلکه مصدق آغاز شد. در بین راه گردانندگان تظاهرات از طریق بلندگو به جمعیت تظاهرکننده اعلام کردند که جهت خلع سلاح به سمت کلانتریها حرکت نمایند. هنوز سخنان فرد اعلامکننده به پایان نرسیده بود که مردم به سرعت به طرف نزدیکترین کلانتری شیراز یعنی کلانتری3 به حرکت درآمدند.
رجبعلی طاهری در این ارتباط میگوید: «حرکت مردم در راهپیمایی امروز مانند هر روز نبود، امروز به صورت نیمه دو و به صورت دو بود. یعنی با سرعت که من هرچه سعی کردم خود را برسانم، [نتوانستم] فاصله کلانتری تا شاهچراغ 400 الی 500 متر بیشتر نبود، نرسیدم. وقتی به کلانتری 3 رسیدیم، دیدم آنها هم زود تسلیم شده بودند و بدون درگیری الحمدلله آنجا تمام میشود.»
گزارش| 7 دهه حیات علمی و سیاسی مرحوم آیتالله یزدی؛ از مبارزه با رژیم پهلوی تا ایفای مسئولیت در مهمترین نهادهای نظامحماسه خونین 5 آذر 57 مردم گرگان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب است/سند جنایت رژیم پهلوی علیه انقلابیونمشهدمقدس| حمله عمال رژیم پهلوی به حرم رضوی در سال57 مغفول مانده استبا تصرف کلانتری3 و به دست افتادن سلاحهای آن به دست مردم، تظاهرکنندگان با استفاده از سلاحهای مزبور به کلانتریهای 4، 2، 5 و 7 یورش بردند که تقریباً بدون درگیری همه کلانتریهای مزبور به تصرف مردم درآمد. گویا افراد کلانتریهای مزبور با اطلاع از سقوط کلانتری 3 قبل از رسیدن مردم به مراکز مزبور، ساختمانها را ترک کرده و سلاحهای خود را به مرکز پیاده منتقل کرده بودند. بدینترتیب درگیریها به مقابل مرکز شهربانیهای فارس واقع در فلکه شهرداری و کلانتری 1 کشیده شد.
درگیری شدید مسلحانه و تسخیر مرکز شهربانیهای فارس
ساختمان مرکز شهربانی در میدان شهرداری، مقابل موزه پارس در ارگ کریمخانی واقع شده بود. مأموران بر برجهای ارگ بر روی پشتبام ساختمان نیز سنگربندی کرده بودند، لذا در هنگام یورش تظاهرکنندگان به شهربانی، مأموران مزبور مبادرت به تیراندازی کردند. در اثر تیراندازی پیدرپی آنها عدهای از مردم به شهادت رسیدند و برخی نیز مجروح شدند. نیروهای مردمی نیز متقابلاً به تیراندازی پرداختند.
علاوه بر سلاحهایی که از کلانتریهای دیگر به دست مردم افتاده بود، عدهای از افراد ایل قشقایی مسلح به تفنگ برنو، که از فیروزآباد به شیراز آمده بودند، به علت مهارت در تیراندازی نقش عمدهای در این درگیری ایفا نمودند.
علاوه بر این، یکی از پرسنل ارتش با یک دستگاه تانک از مرکز زرهی شیراز به کمک مهاجمان آمده و با پیوستن حدود 150 نفر از افراد مسلح نیروی هوایی و همافران به مردم، حمله به شهربانی شدت گرفت. سایر مردم نیز با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ، مأموران شهربانی را مورد حمله قرار دادند. بدینترتیب پس از حدود 5 ساعت نبرد مسلحانه بین طرفین، در رأس ساعت 4 بعدازظهر مرکز شهربانی فارس به تصرف مردم درآمد.
یکی از شاهدان عینی در ارتباط با چگونگی تصرف ساختمان شهربانی نقل میکند: «به دلیل سنگربندی و مشرف بودن مأموران شهربانی، تیراندازی به سوی آنان به سختی صورت میگرفت، لذا یکی از افراد ایل قشقایی که مدتی نیز در خارج از کشور آموزشهای ویژه چریکی دیده بود با بالا رفتن از دیوار یکی از ساختمانهای مجاور توانست بر تیراندازان مزبور اشراف پیدا کرده با تیراندازی افراد مزبور را به هلاکت برساند. پس از این واقعه و شدت یافتن حملات مردم، مأموران شهربانی به ناچار تسلیم شدند.»
برخی از مأموران شهربانی به وسیله مردم دستگیر شده و به محل استقرار کمیته هماهنگی تظاهرات شیراز و منازل آیتالله محلاتی و آیتالله دستغیب منتقل شدند. در پی مجروح شدن گروه زیادی از مردم، کلیه طبقات با همکاری و کوشش فراوان به جمعآوری لوازم بهداشتی و دارویی پرداختند و در زمان کوتاهی محوطه بیمارستانها مملو از کمکهای درمانی و دارویی مردم شد. در شهر جنبوجوش خاصی دیده میشد و هر کس در حد توانایی خود به کمک آسیبدیدگان میشتافت. بیمارستانهای نمازی، سعدی، شیراز، شهریار، ثریا و فاتحنژاد محل استقرار و اسکان مجروحین و مصدومین شده بود.
براساس گزارش مطبوعات در جریان درگیری مرکز شهربانی فارس تعدادی از مأموران کشته و مجروح شدند و از مردم نیز 42 نفر شهید و در حدود 421 نفر مجروح شدند، لیکن با شهادت عده دیگری از مجروحان در بیمارستانها تعداد شهدا به بیش از 50 تن رسید.
انتهای پیام/424/ ع
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سیاسی سیاست ایران نظامی دفاعی امنیتی گزارش و تحلیل سیاسی مجلس و دولت امام و رهبری ورزشی فوتبال ایران فوتبال جهان والیبال بسکتبال هندبال کشتی و وزنه برداری ورزش های رزمی ورزش زنان ورزش جهان رشته های ورزشی بین الملل دیپلماسی ایران آسیای غربی افغانستان آمریکا اروپا آسیا اقیانوسیه پاکستان و هند ترکیه و اوراسیا آفریقا بیداری اسلامی اقتصادی اقتصاد ایران پول ارز بانک خودرو صنعت و تجارت نفت و انرژی فناوری اطلاعات اینترنت موبایل کار آفرینی و اشتغال راه و مسکن هواشناسی بازار سهام بورس کشاورزی اقتصاد جهان اجتماعی پزشکی رسانه طب سنتی خانواده و جوانان تهران فرهنگیان و مدارس پلیس حقوقی و قضایی علم و تکنولوژی محیط زیست سفر حوادث آسیب های اجتماعی فرهنگی ادبیات و نشر رادیو و تلویزیون دین قرآن و اندیشه سینما و تئاتر فرهنگ حماسه و مقاومت موسیقی و تجسمی استانها آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اردبیل اصفهان البرز ایلام بوشهر استان تهران چهارمحال و بختیاری خراسان جنوبی خراسان رضوی خراسان شمالی خوزستان زنجان سمنان سیستان و بلوچستان فارس قزوین قم کاشان کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویراحمد گلستان گیلان لرس مأموران شهربانی کلانتری ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۵۷۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: در عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهدافمان دست یافتیم و بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.
آنگونه که فارس روایت میکند، ابراهیم هادی مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمههای شب با بیسیم تماس گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم چه خبر؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده؛ اما دشمن روی یکی از تپههای مهم منطقه انار شدیداً مقاومت میکنه. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم میام. شما هر طور میتونید تپه رو آزاد کنید. هوا در حال روشن شدن بود که با نیروی کمکی به منطقه انار رسیدم. یکی از بچهها جلو آمد و بیمقدمه گفت: حاجی! ابراهیم رو زدن. تیر خورده تو گردنش.رنگ از چهرهام پرید. با عجله خودم را به سنگر امدادگر رساندم. ابراهیم تقریباً بیهوش بود. خون زیادی از گردنش رفته بود؛ اما گلوله به جای حساسی نخورده بود.پرسیدم: چطوری زدنش؟ تعریف کرد: برای حمله به تپه به هیچ نتیجهای نرسیدیم. هر کس چیزی میگفت. همان موقع ابراهیم بلند شد و رفت رو به سمت تپه و با صدای بلند اذان صبح را گفت! ما هر چه گفتیم برگرد، بیفایده بود. با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقیها قطع شد. اواخر اذان بود که گلولهای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد. نگاهی به چهره ابراهیم انداختم. از این حرکت بچهگانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار را کرد؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم. زمانی که ۱۸ نفر از نیروهای عراقی به سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند. یکی از آنها فرمانده بود.
او را بازجویی کردم. میگفت: ما همگی شیعه و از تیپ بصره هستیم. به ما گفته بودند ایرانیهاآتشپرست هستند. گفته بودند به خاطر اسلام به ایران حمله میکنیم؛ اما وقتی مؤذن شما اذان گفت، بدن ما به لرزه درآمد. یکباره به یاد کربلا افتادیم. برای همین دوستانِ همفکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. با تعجب به افسر عراقی نگاه کردم. با پایان عملیات اسرای عراقی را تحویل دادیم. حمله ما در آن محور با تصرف تپه به اهداف خود دست یافت و با موفقیت به پایان رسید. از این ماجرا ۵ سال گذشت. زمستان ۶۵ و در اوج عملیات کربلای ۵ بودیم که رزمندهای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی! شما تو عملیات مطلع الفجر نبودین؟ گفتم: بله. چطور مگه؟ گفت: آن ۱۸ اسیر رو یادتون میاد؟ من یکی از اونا هستم. وقتی چهره متعجب من را دید، ادامه داد: ما به جبهه اومدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. چند روز بعد خبر شهادت و مفقودالاثری همه آن ۱۸ نفر به گوشم رسید.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903616